بنیان های شاهنشاهی در ایران باستان
Views: 227
چهارچوب اصلی نظام شاهنشاهی در ایران باستان مبتنی به حق حاکمیت الهی است . بدین مضمون که حکومت از آن خداست . خداوند جهان را آفریده و بر آن فرمانروایی میکند. پیش فرض های نظام شاهنشاهی با دموکراسی بسیار متفاوت و در بیشتر موارد با هم در تضاد هستند. در دموکراسی ما میگوییم اصل بر برابری انسان هاست و این که انسانها حسن نیست دارند و برایند میانگین رای مردم بهترین گزینه است هر چند راهی که اتحادیه اروپا و آمریکا پیموده است خلاف این گزاره را ثابت میکند که در ادامه به آن خواهیم رسید اما پیش فرض اندیشه ایرانی ایران باستان بر این اساس استوار است که جهان میدان مبارزه دو نیروی خیر و شر است . جهان میدان مبارزه نیکی و بدی است و خداوند سرور نیکوکاران و خداوند اوج و مظهر نیکویی است . انسانها در این جهان در نهایت یکی از دو گزینه نیکی و بدی را انتخاب خواهد کرد مثلا ما اگر ما مردم را با دیدگاه های ایران باستان تقسیم کنیم به سه گروه نیکوکار، بدکار و میانه تا خاکستری ها که گاهی خوب هستند و گاهی بد تقسیم میکنیم که در جهان دموکراتیک کاملا خلاف این گذاره اندیشیده میشود.
برای مثال در اتحادیه اروپا می گویند این که لواط خوب است یا بد رای اکثریت مردم تعیین می کند. ربا خوب است یا بد مردم تعیین میکنند پس در اتحادیه اروپا چیز قطعی یعنی اخلاق به صورت قطعی و ثابت وجود ندارد . اگر مردم بگویند اوریان طلبی خوب است پس خوب است و اما اگر بگویند حجاب بد است پس بد است اما اخلاق در ایران باستان امر ثابت و بدون تغییر ، ازلی و ابدی است . خداوند اوج اخلاق لست او است که نیکی را آفریده و خوبی بدی است پس با این گرایش مردمانی که نیکویی را گزیده اند شایسته حکومت و فرمانروایی هستند همینجا داریوش شاه در جای جایی کتیبه خود ، خود را انسانی با اخلاق می داند او میگوید به مال هیچ کس دست درازی نکرده به به مال فقرا و نه ثروت مندان او به ناموس کسی تعرض کرده است و در عصبانیت تصمیم نگرفته است . داریوش می گوید خداوند ایران را از جنگ ، دروغ و خشکسالی به پاید . اینجا با مساله ای غیر دموکراتیک روبرو هستیم، نیکو کارها بر بدکار ها بر بزهکار ها حکومت میکنند و از این جهت که در طبیعت شیر ها شیر می زاید و گرگ ها گرگ، هیچ اسبی کرگدن نزاییده است و هیچ عقابی قورباغه مزایده لست پس وراثت و ژن در گرایش سیاسی و پاکدستی نقش دارد پس بدین جهت پادشاهی از پدر به پسر منتقل میشود.
پادشاهی در ایران باستان اینگونه آغاز میشود که خداوند به جمشید پادشاه بزرگ فره ایزدی داد و او را پادشاه کرد . در اندیشه ایران باستان خداوند به جم سورا و اشتر زرین داد تا در زمین فرمانروایی کند و در ادامه رویداد طوفان بزرگ روی می دهد. این مساله چنان مهم است که در امین ۵۰۰ سال پیش شاه بزرگ شاه اسماعیل بزرگ در خطبه خود ، خود را جانشین جم دانست و حکومت صفوی را جانشین جمشید و فریدون دانست. در ایران باستان شاهان فره ایزدی دارند که بیشتر توضیح دهید فره بجز اینکه اطیعه الهی است بلکه جایگاه و وظیفه انسانی در میان مردمان نیز است به این نعنی که آنچه امروزه در آمریکا و اتحادیه اروپا آنرا آفرینش هوشمند میخوانند یعنی هر جاندار با هدف و وظیفه ای آفریده شده لست در فره ایزدی هم همین گونه است که کسی با استعداد رانندگی آفریده شده و کسی با استعداد و توانایی برنامه نویسی کامپیوتر آفریده میشود و کسی شاهنشاه آفریده میشود. شاهنشاه در ژن اش هوش، شجاعت ، استعداد نظامیگری ، سپاهی گری و کشورداری دارد و به ذات و از اساس با بدی دزدی و دست درازی بیگانه است. برای شما یک مثال بزنم در ۲۵۰۰ سال حکومت شاهنشاهی کسی تاکنون ندیده خدایی نکرده یک شاهنشاه ایران با ناموس سربازان مغلوب دست درازی کرده باشد که مورخان رومی می گویند وقتی زن سردار رومی اسیر شده بود شاهنشاه شاپور از این که به زن دشمن دست درازی کرده باشد به خود میلرزد. در تاریخ ما هیچ میدان و بازار برده ام نداریم اما در جمهوری کوچک ایران که در اردوگاه اشرف توسط چپ گراهای مسلمان بر ما شده بود بنا بر گزارش افراد جدا شده از سازمان مخوف مجاهدین خلق ، رئیس جمهور خود خوانده مجاهدین سربازان مرد را به کشتن میداد و با برخی از زنان سربازان مرد کشته شده حرمسرا راه انداخته بوده است . فکر کنید ! طرف زیر دستش را به ماموریتی میفرستاده که بازگشتی ندارد و بعد با زن همرزم مقتولش می خوابیده است !
اینجا از شاهنشاهی گفتیم اما این حقیقت را درباره دموکراسی بگویم که در اتحادیه اروپا می گویند مردم فرمانروا هستند و کسی آنها را محدود نمیکند اما در همین اتحادیه اروپا مردمان میهن پرست به نوعی در فشار هستند . در آمریکا یکی از ایالت ها مردمان به آموزش طرح آفرینش هوشمند رای دادند و دادگاه آمریکا رای به عدم آموزش آفرینش هوشمند داد این یعنی کشک این یعنی مردم حاکمان واقعی آمریکا و یا اتحادیه اروپا نیستند البته به دل مردم آمریکا و اتحادیه اروپا مراجعه کنی خود مردمان هم خود را حاکمان اتحادیه اروپا یا آمریکا نمی دانند. مثلا دولت ترامپ و بعد بایدن بیش از ۲۰۰ وب سایت انگلیسی زبان که به گفته آمریکا وابسته به حکومت ایران بود را مصادره کردند کا معروف ترینش مرس تی وی رو، اینجا مردم آمریکا و اتحادیه اروپا گفتند ما فرمانروا و سالاران آمریکا و اتحادیه هستیم نگفتند حق ندارید ما را در بی خبری بگذارید نگفتند حق سانسور رسانه ها را ندارید و ما مردم خودمان بخواهیم به هر رسانه ای نگاه کنیم نگاه میکنیم بلکه قضیه در سکوت تمام شد. پس اینجا حکومت دموکراتیک زک حکومت متناقض است ولی در طول هزار و دویست سال فرمانروایی شاهنشاهی ایران کسی از هیچ پادشاهی هوسرانی یا تناقض و پارادوکس ندیده است.
یکی از مهمترین نکات پادشاهی پاکدستی و ایران دوستی شاه است . شاه نگهبان کشور ، جان و مال و ناموس مردم ایران است که این نیرو یعنی نیروی میهن پرستی و ناموس پرستی را شاه از خداوند دارد. میبینیم امروز بسیاری از ایرانیان جهان وطن هستند و بسیاری بی ناموس یعنی هیچ احساس مالکیت و مسئولیت در برابر ناموس و کشور ندارند . مجاهدین خلق سالهای زیادی به عراق پیوسته و امروز سر در آخور آمریکا دارند، حزب توده عمیقا وابسته به مسکو بود . یعنی در اصل منظور ما از شمردن خیانت ها و پلیدی های این دو گروه سیاسی این است که میهن پرستی یک اصل و اجماع ملی نیست اما میهن پرستی برای حکومت و کسانی که کشور دهری میکنند واجب است . پس اینجا کسانی باید فرمانروا باشند که عملا اندیشه متفاوت و دگرگون نسبت به بسیاری از مردم جهان وطن و بی وطن دارند. مهمترین مسئله میهن پرستی و ایران دوستی ژن است ، نسب است. اگر پدری ایران دوست داشته باشد و ژن های میهن پرستی تان فعال باشد میهن پرست خواهید شد . پس پادشاهی به خون کار دارد .
پیش فرض شاهنشاهی این است که برخی در جامعه دزد و برخی فاسد هستند در برابر آنها انسانهای پاکدامن و نیکو کار هستند مس اینجا فرمانروایی که به خواست خداوند نزدیک باشد حکومت و فرمانروایی شاهنشاهی است که دزد ها و فاسد ها هیچ گونه توان نفوذ در آن حکومت و فرمانروایی را نداشته باشند .
در این اندیشه راستی ، نیکوکاری ، پاکدامنی ، خرد و هوش ، میهن پرستی ، شجاعت و سپاهیگری منشاء نژادی ژنتیکی دارند و اینگونه نیست که از مردی ترسو ، نادان ، ابله ، دروغگو ، زنباره و هوسران نردی برخیزد که شب و روز در فکر درست کردن کار کشور و مردمان باشد و دغدغه او حفظ ناموس و خاک کشور باشد و با تدبیر و خرد کشور را اداره کند و در جنگ های سخت دشمنان را سرکوب کند چنانکه شاهنشاه اردشیر بابکان ، شاهنشاه شاپور و داریوش بزرگ با دشمنان چنان کردند .
ما میدانیم از معدن مس ، طلا بیرون نمی آید پس این که کسی مانند شاه عباس بزرگ عمری را چکمه در پا میدان های جنگ را زیرو رو کرد از شمال به جنوب لشکر کشید و مرز های غربی را از لوث دوشمن پاک کرد برای این است که خون پاک شاهانه خون پاک میهن پرستی و خردمندی داشت.
خلاصه پادشاهی این است : مردمان یک گروه نیستند، مردمان برابر نیستند . مردمان گاه دانشمند و گاه صفیه هستند. گاه خردمند برخی بی خرد . گاه ایراندوست گاه خیانتکار بیگانه پرست. برخی جان در راه ایران می نهد برخی پول از بیگانه می گیرند و سر در آخور دشمن دارند. مردمان یکسان نیستند مردمان خوب و بد دارند پس بهتر آنکه تاج و تخت را به خوبان و نیکوکاران سپرد.
بسار مطالب جالبی بود مهمترین مسئله در حکومت های به اصطلاح دموکراسی مسئله پیدا کردن مقصر است به طور مثال در صورت ناکار امدی در یک نظام به اصطلاح دموکراسی اینقدر وظایف و مسئولیت ها در راهرو های پیچ در پیچ دیوان سالاری و بروکراسی و پارلمان و کمیسیون و مجع و جلسه و نشست و ……. گم میشود که مقصر به این سادگی ها مشخص نمیشود ولی در یک نظام متمرکز مقصر وضعیت موجود به روشنی مشخص است ولی هزار نکته باریکتر از مو اینجاست …………. حال گیریم که تمام قدرت و رسانه و ثروت عمومی و به نوعی خصوصی کشور متمرکز در دستان شاهی فاسد و عیاش گردید آیا هیچ راهی برای تنبیه و توجیح او وجود دارد؟؟! ولی در دموکراسی هئیت حاکم همیشه در معرض ای مردم است
سلام . نکته همین جاست . قبلا در پست ایرانی ترین میدان ایران توضیح دادیم که پادشاهی و بازار از دو ستون های مدیریت ایران هستند. این یعنی اصلا ثروت لمومی و خصوصی دست پادشاه نیست . در ایران باستان پادشاه در کنار روحانیت ، ارتش و بازار هر یک بنوعی ستون و مرجعیت دارند و شکلی از عدمدتمرکز است اما برخلاف چیزی کا گفته میشه در حکومت های سرمایه داری غربی هست که قدرت ، سروت و رسانه در دست معدود سرمایه داران هست و اونها قوانین رو بنفع خودشون مینویسن . مثلا کاهش مالیات خودشون و افزایش مالیات فقرا !!!
آیا در ایران باستان برده داری وجود نداشته است؟ همچنین در جنگ ها به زنان و ناموس دشمن دست درازی نمیشده است؟
نه هرگز به هیچ عنوان ایران باستان بردگی و بی ناموسی رو نمیپسندیده .