داستان تخیلی مهاجرت آریایی ها به ایران

بازدیدها: 39

در ایران عزیز ما متاسفانه کم پس می آید به یافته های علمی برسیم . خیلی چیز ها فریز شده هستند.اگر دستاوردی هم در اخبار سازمان صداوسیما نمایش داده شود معمولا مربوط است که مهندسی معکوس دستاورد ده ها  ساله غربی ها معمولا کاها شرقی ها اما یکی از جاهایی که همان دستاوردهای علوم تجربی و یا مهندسی هم دیده میشود یعنی هزار شور به مهندسی و تجربی در اصل علوم انسانی است که تقریبا تهی از دستاورد علمی ایرانی لست . بهترین هوش های ما نخبه های ما معمولا در دوران انتخاب رشته می روند سراغ فیزیک ، ریاضی و تجربی حالا این وسط سر علوم انسانی که تنها کمی ناقصی از علوم انسانی منسوخ غربی هاست انهم بدون هیچ نقد و تفکر نقادانه . میدانیم که در نگاه علمی یک چرا و چگونه است . یک نقادی  است که باعث پرسش و دست یافت علنی میشود اما در ایران نشسته اتد و هرچه در غرب گفتند درست است میگویند درست . یکی از بدترین جاهای علوم انسانی یعنی شاخه های انسانی تاریخ است برای نمونه بحث مهاجرت آریایی ها را نگاه کنید ! بیشتر از ۱۰۰ سال پیش مطرح شده است که آریایی ها از جنوب روسیه و اطراف سیبری به ایران مهاجرت کرده اند ! آریایی ها از کجا به ایران مهاجرت کرده اند ؟ برای این پرسش جاهای زیادی مطرح شده، گروهی مسکن اولیه آریایی ها را جنوب روسیه و گروهی می گفتند سرزمین اولیه آریایی ها اسکاندیناوی لست دلیل هم می آورند می گفتند اسکاندیناوی سرد است مانند آنچه در اوستا آمده ، ده ماه سرما دو ماه گرما آن دو ماه هم گیاه سرد آب سرد . در تاریخ چند مورد محل سکونتگاه اولیه آریایی مطرح شده مانند آسیایی میانه  ، آناتولی و خلیج فارس قبل از آب شدن یخ ها و زیر آب رفتن آثار آریایی . اما همه شاه یک چیز مشترک دارند و این آن است که هیچ سندی بر حضور آریایی ها در هزار سال پیش از پادشاهی کوروش ندارند یعنی هیچ سندی مبنی بر حضور آریایی ها در اسکاندیناوی یا جنوب روسیه ندارند و همه اش چند خط کشی ساده بر روی نقشه است . 

هیچ قلعه ای هیچ ظرف سفالی از هیچ تمدنی در جنوب روسیه متعلق به ده هزار سال پیش پیدا نشده لست که آریایی باشد یا غیر آریایی . این در حالی است که در متون کهن آریایی مانتد اوستا و شاهنامه تمام پادشاهان کهن دهیاری قلعه و کاخ هستند ، جمشید قلعه داشت. در رباعی ۷ خیام می خوانیم : 

آن قصر که جمشید در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت   

فریدون قلعه اش در گیلان امروزی بود یا در جنگ منوچهر شاه نو فریدون با افراسیاب پسر تور به قلعه هایی که توسط دو طرف مورد کاربری قرار می گیرند بر میخوریم مثلا در جنگ دولاب که منوچهر از افراسیاب شکست خورد منوچهر دستور ساخت قلعه طبرک را می دهد تا در برابر افراسیاب از خود دفاع کند و در این قلعه شش ماه می ماند و شبانگاه از برابر افراسیاب فرار  میکند و به رویان پناه می برد و دوازده  سال آنجا نی ماند . منوچهر شاه برای ایستادگی در برابر افراسیاب دستور ساخت دژ مانهیر را میدهد و در ادامه این جنگ است که داستان تیر آرش روی میدهد، زمانی که افراسیاب از جنگ خسته شده یا به تعبیر بهتر از دست یافتن به منوچهر که در مشت قلعه ها و دژهای مستحکم خود پناه برده نا امید میشود تصمیم میگیرند با پرتاب یک تیر مرز میان ایران و توران را مشخص کنند  . داستان آرش کمانگیر از تاثیرگذارترین و کهن ترین داستان های ایرانی است که آنجا سراسر به دژ و قلعه اشاره می شود و این نشان از یکجانشینی دیزینه ایرانیان دارد و در اصل چادر نشینی یک سبک زندگی نو ایرانی است  این در حالی است که در تمام مناطق یافت شده هیچ قلعه و بنایی که یافت نشده اما ایران مر است از سکونتگاه های هزاران ساله که در زاگرس و جاهای  گونان دیده میشود .  

اصولا در غرب به آریایی ها یعنی ایرانی باستان یک نگاه بربر معاب  وجود دارد یعنی آریایی ها یک ملت بی تمدن و وحشی چادر نشین بوده اند که در آسیای میانه و یا جنوب روسیه زندگی میکردند و هیچ دستاوردی قلعه ای سکونتگاهی ندلشتند و تنها چادری داشته که بر دوش می انداختند و این جا و آنجا می رفتند و همه جا را خراب نکردند اما همه میدانند که در اسناد ریگ ودا آمده رهبران و جنگجویان آریایی هند سوار بر اربابه به جنگ میروند اربابه جنگی همان واژه کهنه است که نام ارتش از آن گرفته شده است  ؛ارتشتار؛ گردونه رزمی در شاهنامه هم هیچ کجا به فرهنگ چادر نشینی ایران اشاره نشده هیچ کجا حتی یکبار هم اشاره ای نشده است و همه جا شاهان قلعه و کاخ دارند ‌ اگر بر فرض ایرانیان جادر تشین تمام بوده اند خب باید حداقل از ارابه هایشان در سیبری که بلطفا سرنا کمتر چیزی نابود نمیشود اثری بجا می ماند . در حقیقت فرهنگ چادر نشینی یک سبک زندگی ابداعی لست وه برخی از ایرانیان بعد ها آن را پذیرفته اند و به جنوب روسیه و اروپا برده اند . 

زمانی هم که سکایی هایی آریایی در چادرهایشان در روسیه زندگی می کردند فلزکاران ماهی بودند که گنج های سکایی فراوانی از آنها یافت شده و موزه های روسیه مر لست از آثار سکایی که از گور های آنها پیدا کرده اند لین نشان میدهد سکایی ها از جنوب یعنی ایران به اروپا رفته اند و همراه خود چادر نشینی و فلز کاری را برده اند اگر این چنین نبود پس باید چادر نشینان ده هزار سال پیش هم از خود اجاق خوراک مذی یا در ۵ هزار سال پیش اجاق ذوب مفرغ داشتند اما این مر است از کوره های ذوب فلز از دوران های هزاران سال پیش و قلعه ها و سکونت گاه های فراوانی پیدا شده لست . 

این نشان میدهد ایرانیان صنعتگر در ابتدا در ایران یکجا نشین بوده و بعد ها چادر نشین شده و به شما به دنبال گله های اسب و گوزن به راه افتاده و جون شکارچیان فصلی بوده اند  نیازی به خانه و روستا نداشته اند .  

با توجه به قدمت سکونت ها در ایران و نشانه های فرهنگی و اساطیری آن در شاهنامه ، اوستا، و دیگر آثار ادبی آریایی میتوان به قطع گفت داستان مهاجرت آریایی ها به ایران آکهم توسط سه قوم پارس ، پارت و ماد تخیلی و بدور اسناد فیزیکی و ادبی است

2 thoughts on “داستان تخیلی مهاجرت آریایی ها به ایران

  • 2023-05-25 در t 6:02 ق.ظ
    Permalink

    هر کسی یه چیزی میگه
    ولی واقعیت خاستگاه آریایی ها معمولا قفقاز یا همان کاسپین است

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *