دسته‌بندی نشده

سلطنت طلبی غیر واقعی. پادشاهی خواهی از تخیل تا واقعیت

بازدیدها: 13

در دوران پس از مشروطه نوعی ایران گرایی جعلی، غیر واقعی و ایران ویران گر پدید آمده.

این که چه کسی ، چه کشوری و یا چه قدرتی ایران پرستی سکولار غیر اسلامی و اسلام غیر ملی را باب کرده هنوز در هاله ای از ابهام است.

برخی باعث و بانی شکست ایران و شکاف اجتماعی میان دو گروه راستگرای ایرانی سکولار باستان گرا و اسلام خواه امتی غیر ملی را فراماسونها میدانند. برخی عامل این فتنه را دولت انگلیس و برخی روسیه تزاری میدانند.

اما بهر حال چیزی به نام پادشاهی خواه سکولار ایرانی باستانگرا وجود ندارد !

در اصل چیزی که وجود دارد سنت گرایی است. راستگراهای ایران به سنت های باستانی اعتقاد دارند مانند دین الهی، خداوند یکتا، تاج و تخت پادشاهی، دین و ارزش های اخلاقی، خانواده، نظامی گری و ارتش، احترام نهاد روحانیت و باور به روز رستاخیز و پیمان عهد الست.

هخامنشیان و ساسانیان در پرتو باور به پیمان عهد الست و باور به روز رستاخیز بود که نیرو گرفتند و آن شاهنشاهی شکوهمند را ایجاد کردند.

چیزی به نام سلطنت طلبی وجود ندارد و سلطنت طلبی بخشی از راستگرایی و سنت گرایی ایرانی است. یک سنتگرا و ایرانی سنتی با توجه به ارزش های اسلامی، پادشاهی و میهن پرستانه سعی در دفاع از ایران دارد .

دلیلی ندارد یک نفر بیاید و بگوید از حکومت موروثی یک خانواده دفاع کند ! در حالی که میتوان قدرت را در میان افراد،نهادها، قوه ها و تشکیلات سیاسی محدود کرد و هرچند سال یک یا چند شخص که پاسخو و دارای قدرت محدود هستند را اورد! مگر اینکه هدف ما از آوردن یک شاه و یک خاندان دفاع از ارزش ها، سنت ها، دین و میهن است که مورد اتفاق همگانی نیست و اگر قرار بر رای گیری، پارلمان و اشخاص گوناگون باشد باتوجه به تنوع اندیشه ای، درجات و سطوح مختلف از دریافت باورهای مذهبی در نهایت دین،سنت و میهن به یغما میرود مانند مساله امروز حجاب و پاکدامتی دختران ایران یا تنفروشی برخی دختران ایران در دبی که برای بسیاری از مدعیان ایران بی اهمیت و بی ارزش است .

هرکسی درک خود از دین را دارد و اگر قرار بر دموکراسی است دین نابود میشود. پس نیروهای راستگرا برای دفاع از دین و میهن،ناموس و خاک و خون ایرانی به ناچار و لاجرم که خانواده ای را در مرکز امور قرار میدهند تا جان و مال و ناموس کشور درو نشود.

چیزی به نام شاهنشاهی گرایی یا سلطنت طلبی وجود ندارد. در اصل ما سنتگرا و راستگرا هستیم. چیزی که در غرب محافظه کار نامیده میشود.

مشکل محافظه کاران غربی هم همین است که حکومت خود را استوار بر صندوق های ناپایدار غرب کرده اند. اما یک پادشاه برای بقای کشور و سنت و فرهنگ ناچار است در برابر چپ گرایی بیستد.

چپ گرای ذات مخالف ماهت ایران است.چپ مخالف ذاتی سنتهای اصیل ایرانی و ارزش های ملی است. یک میهن پرست ایرانی ناچار است برای حفظ ارزش های ملی، سنت های دیرینه ، دین که باعث و بانی حفظ ناموس، پاکی و اخلاق و راه رسیدن به حق و حقیقت است از نظام پادشاهی دفاع کند.

پادشاهی تنها راه دفع چپگرایی، ایسم های بی ارزش و من دراوردمی و فتنه های بی بنیاد کاپیتالیسم است.

اینجا باردیگر ضمن درد ارتباط پادشاهی با خانواده پهلوی تاکید نیکنیم سلطنت در ایران از دوران نادرشاه افشار آسیب دیده است و در دوران مشروطه بکلی از نیان رفته و خاندان پهلوی تنظ پادشاهی ایران هستند.

ما صفویه را نماد نظام شاهنشاهی میدانیم آن شهنشاهان دین مدار و یزدان پرست صفوی که خط شکن بود و اهل مجل علن و عرفان اسلامی .

حرف ما اینجا این است که ایرانی سکولار و اسلامی امت گرا یک نفاق و بدعت و فتنه غیر ایرانی است که برای شکاف در جامعه متحد راستگرای ایران طراحی شد.

راستگراهای ایرانی باید از اقشار مذهبی گرفته تا میهنپرستان به راست واحد اسلامی ایرانی بازگردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *